نسبت علم و دين در انديشه فاضل و محقق نراقى (4)


 

نويسنده:محمد على رواستان




 

اثرگذارى علم بر دين
 

در اين بخش نمى‏توانيم اثرگذارى مستقيم علم را بر دين، پى‏جويى كنيم؛ اما اثرگذارى غير مستقيم علم به واسطه اثرگذارى علم در تفسير عرف كه به عنوان مبناى فقهى به آن توجه شده است، مشهود است.
احكام شرعى بر گزاره‏ها و موضوعها استوار است و در بازشناخت گزاره‏ها و موضوعهاى احكام، بويژه در بحثهاى مربوط به دادو ستدها، عرف نقش برجسته‏اى دارد و شناخت عرفى نيز، همواره دچار دگرگونى است و به همين دليل، نراقى اصل يگانگى عرف شارع و متشرع را نمى‏پذيرد كه عرف در مدت دو يا سه سال، دچار دگرگونى مى‏شود. (88)
محقق نراقى، در بسيار جاها، به نقش عرف اشاره كرده است. وى در باب بيع معاهدات، مبناى بيع شرعى را بيع عرفى دانسته است. (89) و از اين روى، به روا بودن بيع معاملاتى فتوا داده است. (90)
بر اين اساس، علوم انسانى حقوق و اقتصاد در عصر جديد، معاهدها و پيمانهاى گوناگونى را در جامعه بين‏المللى مطرح كرده است و دايره عقود شرعى بر اثر دستاوردهاى علمى همواره رو به گسترش است.
درباره قاعده عسر و حرج و قاعده لاضرر نيز، محقق نراقى عرف را مبناى شناخت دشوارى و زيان دانسته است.
وى، درباره قاعده لاضرر، كه نه يك مسأله فقهى ، بلكه يك اصل كلى و مبنايى فقه است. (91) مى‏نويسد:
«گاهى ضرر به خاطر گوناگونى كسان، مالها، شهرها و زمانها، تفاوتهايى دارد... و بر فقيه است كه ضرر را در ضمن موردها بنگرد، ولى بعد از صدق عرفى ضرر، زياد و كم بودن ضرر تفاوتى در جايز نبودن ندارد.» (92)
بازشناسى موردهاى ضرر، نقش مهمى در فقه دارد، چنان كه شمارى از فقيهان، بر حرام بودن استعمال دخانيات و مواد مخدر به استناد همين قاعده فتوا داده‏اند. در مورد اسراف نيز محقق نراقى آن را ضد اقتصاد دانسته و مرجع شناخت اقتصاد و ميانه‏روى را عرف معرفى كرده است. (93)
امروزه نقش علم در دگرگونى بايسته‏هاى زندگى انسان به طور كامل روشن است؛ از اين روى ميانه‏روى از روزگار قديم، تا روزگار ما، فرقها و ناسانيهاى اساسى پيدا كرده است.
نقش علم در روشن‏گرى و تأييد پاره‏اى از آموزه‏هاى دينى
علم و اكتشافهاى علمى، در روشن‏گرى پاره‏اى از آموزه‏هاى دينى، اثرگذار بوده است. آموزه‏هايى كه دوران پيشين، چندان روشن نبوده‏اند، امروزه در سايه گسترش اكتشافها و اختراعهاى علمى، روشن، شدنى و ممكن به نظر مى‏رسند. از اين روى، بسيارى از دانشمندان شيعه و سنى، دستاوردهاى علمى را در جهت تفسير علمى آموزه‏هاى دينى به كارگرفته‏اند، كه طنطاوى، سيد قطب و مهندس بازرگان را مى‏توان از اين گروه نام برد.
از تلاشهاى اين گروه كه يك نهضت تفسيرى جديد را شامل مى‏شود كه بگذريم، روشن‏گرى بسيارى از آموزه‏هاى دينى، در اثر نوآوريها و كشفهاى جديد علمى ترديد ناپذير است.
در باب ويژگيهاى انسان، از عنصر «عرق» در انسان كه سريان ويژگيهاى انسان به فرزند او مى‏شود، سخن رفته است كه كشف «ژن» به عنوان عامل راهيابى و سريان ويژگيهاى پدر و مادر، در بيان و تفسير «عرق» راه را گشوده است.
در احاديث سالهاى رشد جسمى و عقلى انسان مورد توجه قرار گرفته است و دوره‏هاى سه‏گانه روانى براى كودك ذكر شده و از اثرگذارى حالتهاى روانى مادر بر فرزند سخن رفته است كه امروزه در روان‏شناسى رشد، به اين گزاره‏ها، پرداخته شده و بيان علمى و روشنى از اين امور ارائه گرديده است كه درك اين احاديث را به آسانى ممكن مى‏سازد. «تكوير» و در هم پيچانده شدن خورشيد در قيامت با پژوهشهاى علمى جديد درباره عمر خورشيد و حرارت سوزان پايان حيات، بهتر از گذشته درخور درك است. (94)
آسانى پيوند آوايى و سيمايى با سراسر عالم، در بيان، روشن‏گرى و پذيرش بسيارى از احاديث كه در مورد ويژگيهاى عصر ظهور به ما رسيده، كارگر افتاده است.
از اين روى، فاضل و محقق نراقى كه به اين نكته توجه داشته‏اند، به بيان زواياى آفرينش عيسى (ع) با توجه به دستاوردهاى علمى زمان خويش پرداخته‏اند. (95)

اثرگذارى دين بر علم
 

امروزه اين بحث، جايگاه‏ويژه‏اى يافته است، يكى از قراءتهايى كه در جهت سازگارى علم ودين، بلكه بالاتر ، امكان علم دينى، بدان توجه شده، توجه به هدفهاى علم است. در انديشه اسلامى، در كنار پافشارى بر برترى مطلق علم، كه در كتابهاى حكمت و عرفان نيز، افزون بر كتابهاى حديث ذكر مى‏شود (96) ، علوم بر اساس اثرگذارى آنها در سعادت بشر طبقه‏بندى مى‏شوند. (97)
برابر اين ديدگاه، علم، افاضه حق است و فراگيرى ابزارهاى زمينه‏ساز افاضه به شمار مى‏آيد وحتى در روش فراگيرى علوم، گام برداشتن در راه دانشهاى گوناگون، ديدگاه الهى كارگر مى‏افتد و سلوك علمى ويژه‏اى را ضرورى مى‏نمايد. (98)
و در تعليم و تعلم آداب ويژه‏اى مورد التزام است و هدفهاى ويژه‏اى از آن مورد انتظار . بنابراين، گفت‏و گوى علم و دين از اين ديدگاه، با آنچه در انديشه غربى مطرح است كه تنها در بيانهاى دينى در حوزه علم و امدادگرى علم در جهت روشن‏گرى آموزه‏هاى دينى خلاصه مى‏شود، فرق دارد و الهيات بر هويت و ماهيت علم و عالم اثرى ژرف دارد.

هدفهاى علم
 

در انديشه دينى، علم راهى است به سوى خداوند و انديشيدن در طبيعت و ويژگيهاى آن، سرآغاز سير است؛ زيرا:
«تفكر در آنها [عجايب صنع الهى» عبارت است از اين‏كه از راه دل در آيات آفاق و انفس سير كنى و از آنها پى به آفريننده آنها برى و او را بشناسى و قدرت شامله و عظمت كامله او را بدانى» (99)
در نگاه نراقى، دل و ديده به هم پيوند مى‏خورند و كشف قوانين طبيعت، راه دل به حقيقت مى‏گردد و علمى كه انسان را به اين سلوك وارد نكند، بى‏اعتبار و بلكه افسانه انگاشته مى‏شود .
اين علومت نيست جز افسانه‏اى‏
اين خيالاتت همه طيف المنام (100)
علم مقدس، علمى است كه انسان را به حق برساند:
«زيرا كه علم حقيقى را بهجت سرور و نورى است و دلى را كه نور علم واقعى در آن داخل شود، مستغرق لجه عظمت خداوند جليل و محو مشاهده جمال جميل مى‏شود و التفات به غير او نمى‏كند .» (101)
علمى كه انسان را به اين حقيقت نرساند دينى و مقدس نيست، ولو به ظاهر مربوط به دين باشد، علم نيست بلكه محض ظلمت و جهل است. (102)
عالم، در انديشه دينى، داراى ويژگيهايى است و تعليم و تعلم، از آن رو كه نوعى عبادت است، آداب و شرايط ويژه‏اى دارد. بايد از هواهاى نفسانى و دنياطلبى، پرهيز شود و آموزش و فراگيرى دانش به قصد نزديك شدن به حق باشد. (103) و عالمى كه در تزكيه نفس نكوشد، از حقيقت علم بى‏خبر است. (104) و علم بدون تزكيه؛ همچون غذاى فاسدى است كه جز فساد و شر، نتيجه‏اى ندارد. (105) چنانكه امروزه، اين همه پستيها و رذيلتهاى اخلاقى، كژراهه‏رويها، پستيها و نشيبها، جنگها و آدمكشيها در سايه علمى كه فارغ از دغدغه تزكيه و نزديكى به حق است، انجام مى‏گيرد .

طبقه‏بندى ارزشى علوم
 

از ديگر آثار نگرش دينى به علم، طبقه‏بندى علوم است، براساس نقشى كه در رسيدن انسان به هدف عالى انسانيت، دارند. در اين تقسيم، علوم، حتى علوم مربوط به دين، به علومى كه خوشايند ذاتى‏اند و علومى كه مقدمه رسيدن انسان به خوشايندى‏اند، تقسيم مى‏شود.
به گفته محقق نراقى:
«علم بر دو نوع است: مقصود فى نفسه و آن، نورى است كه در قلب ظاهر مى‏شود، چنانكه فرموده :
«ليس العلم بكثرة التعلم، بل نور يقذفه الله فى قلب من يشاء.» (106)
و به واسطه اين علم، مشاهده مى‏شود امور غايبه و حاصل مى‏شود ملكه تحمل بلاها....
قسم دوم آن كه مقصود از آن عمل است، ظاهرا، يا باطنا متوسل به قسم اول مى‏شود و آن علم به امورى است كه باعث قرب و بعد به جناب حق مى‏شود و از اين قسم است علم به فروع شرعيه، هرگاه أخذ شود از معادن آنها.» (107)
وى قسم اول را اشرف علوم مى‏داند و آن را علم باطن و حقيقت و قسم دوم را علم ظاهر و شريعت مى‏نامد.
در تقسيم ديگر، كه پيش از اين بدان اشاره رفت، نراقى‏ها علوم را به علم دنيا و آخرت تقسيم مى‏كنند و علوم آخرت را علوم دينى، (108) يا وابسته به دين؛ يعنى فقه، عقايد و اخلاق مى‏دانند كه تحصيل اين علوم در مرتبه بالاتر شرافت است.
نكته قابل ذكر اين است كه اين دانشها نيز، در زمانى ارزشمند به شمار مى‏آيند كه انسان را به حق نزديك كنند وگرنه گفت‏وگوها و مجادله‏هاى كلامى و عقيدتى كه به بعد از حق تعالى انجامد، نه تنها ارزشمند نيست، كه سخت نكوهيده است. و دانشهاى طبيعى و تجربى نيز اگر به قصد رسيدن به هدف ياد شده باشد، از ارزشمندترين علوم به شمار مى‏آيد.
بنابراين، از ديدگاه نراقيها، دين در ژرفا بخشيدن به معرفت علمى، سخت اثرگذار است. علم بدون پيوند با دين، تنها كشف يك قانون طبيعى و علمى است؛ اما علم پيوسته به دين، عمومى‏ترين و از اين جهت بهترين راه شناخت خداوند است.

نقش دين در نگرش علمى
 

در نگرش دينى نظام آفرينش، نظام واحد و هدفدار است. آفرينش داراى هدف و به سوى خداوند در حركت است. عالم، افاضه خير مطلق، سراسر خير است و شرور در آن امر عدمى هستند كه به پيرو وجود خيرها، شايستگى يافته‏اند كه به وجود بپيوندند و نسبت داده شوند. (109) در اين ديدگاه، وجود هر يك از پديدگان، به دليل وجود مصالح و حكمتهايى است كه در آفرينش آنها نهفته است و آفرينش يك جريان هدف‏مند و داراى غايت است.
دانشمندى كه با نگرش دينى به كاوش مى‏پردازد، كشف رازهاى آفرينش و حكمتهاى نهفته در وجود هر موجود را وظيفه خود مى‏داند و با اين نگرش، دستاوردهاى جديد بر دايره دانسته‏ها و دانشهاى خويش مى‏افزايد.
نيز آموزه‏هاى دينى، زمينه‏هايى براى پژوهشهاى مختلف علمى فراهم مى‏آورد و عامل حركتها و ديدگاه‏هاى جديد علمى مى‏شود. هدف‏مند دانستن جريان آفرينش، در علم تاريخ، حركت تكاملى تاريخ را در پى دارد و از ديدگاه دينى، تاريخ قانون‏مند است و سنتهاى دگرگون‏ناپذير الهى، بر سير تاريخ حاكم هستند، كه اين، خود، پژوهش‏گر تاريخ را به تلاش در جهت كشف سنتهاى تاريخى وا مى‏دارد. نقشى كه آموزه‏هاى دينى به «عرق» در سريان دادن ويژگيهاى پدر و مادر به فرزند مى‏دهند و سفارشهاى اخلاقى و زيستى به پدر و مادر، يادآورى دوره‏هاى ويژه براى رشد كودك، در هر دوره‏اى از زندگى انسان را داراى ويژگيهايى دانستن و... زمينه پژوهش علمى ژرف را درباره ويژگيهاى روانى انسان و نقش عنصر تربيت و چگونگى تربيت صحيح فراهم مى‏آورد.
نگرش دينى به مقام انسانى و ديدگاه خليفةاللهى نسبت به او، زمينه‏اى است براى طرح حقوق ويژه معنوى انسان در قانونهاى حقوقى و طرح‏ريزى نظام حقوقى ويژه براساس اين ويژگيها .
در زمينه جامعه‏شناسى، طرح گزاره‏هايى چون هجرت از سرزمين كفر، توجه به تقوا به عنوان معيار ارزشى و طرح دين به عنوان محور وحدت‏بخش گروهى و تشكيل «امت» ، نقش زبان و پوشش در توزيع قبيله‏اى جمعيتها، كه در آموزه‏هاى دين، مجال طرح يافته‏اند، گامى است در جهت طرح گزاره‏هاى جديد جامعه‏شناسى، از قبيل فرهنگ‏پذيرى، پايگاه اجتماعى براساس ارزشهاى معنوى و شناخت سببهاى اثرگذار در گروه‏بنديهاى اجتماعى.

نتيجه گیری
 

بنابراين، از ديدگاه نراقيها در انديشه دينى تمام علوم، از قداست برخوردارند و علم‏آموزى به طور كلى، خواست دين و مورد سفارش آن است و علوم طبيعى، از اين قاعده كلى، بركنار نيستند.
در باب نسبت علم و دين، ضمن وجود نوعى استقلال در قلمرو آن دو، زمينه گفت‏وگو و اثرگذارى و اثرپذيرى آنها فراهم مى‏آيد، نوآوريهاى علمى، گزاره‏هاى فقهى را در شريعت، دچار دگرگونى مى‏سازد و سبب روشن‏گرى و تأييد برخى آموزه‏هاى دينى مى‏گردند و دين نيز بر ماهيت علم، اثر مى‏گذارد و سبب پى‏جويى هدفهاى ويژه‏اى در علوم و طبقه‏بندى ارزشى آنها، بر اين اساس، مى‏گردد و با اثرگذارى در نگرش علمى، به تلاشهاى پژوهش جهت مى‏دهد و ضمن طرح ارزشهاى ويژه و اساسى در علوم گزاره‏هاى مورد پژوهش علمى، زمينه‏هاى گوناگونى را براى پژوهش علمى فراهم مى‏آورد.

پی نوشت ها :
 

.88 عوائد الايام‏590/.
.89 مستند الشيعه، ج‏2/ .364
.90 همان‏361/.
.91 عوائد الايام‏53/.
.92 همان‏57/.
.93 همان‏632/.
.94 از باب نمونه، ر.ك: معاد از نظر روح و جسم، محد تقى فلسفى 331/ 350، هيئت نشر معارف اسلامى؛ كودك از نظر وراثت و تربيت؛ بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات 75/ .144
.95 معراج‏السعاده‏65/.
.96 از باب نمونه، ر.ك: رسائل اخوان الصفا، ج‏1/350 346؛ درةالتاج، علامه قطب‏الدين شيرازى‏102/ 104؛ مفاتيح الغيب، صدرالدين شيرازى با تعليقات مولى على نورى، تصحيح محمد خواجوى‏114/ 131، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى.
.97 الاعمال الفلسفيه، فارابى، تحقيق الدكتور جعفر آل‏ياسين‏284/، دارالمناهل، بيروت .
.98 ر.ك به: پانوشتهايى شماره .44 41
.99 معراج‏السعادة، ملااحمد نراقى‏140/؛ جامع‏السعادات ملامهدى نراقى، ج‏1/ .164
.100 مثنوى طاقديس، ملااحمد نراقى، به اهتمام، حسن نراقى‏113/، اميركبير.
.101 معراج السعاده‏29/.
.102 مثنوى طاقديس‏118/، 120، 123، 337؛ معراج السعادة29؛ خزائن‏484/؛ جامع‏السعادات، ج‏1/14، .83
.103 معراج السعادة96/؛ جامع‏السعادات، ج‏1/ .109 105
.104 همان‏29/.
.105 همان‏33/.
.106 علم به بسيارى آموختن و فراگيرى، به دست نمى‏آيد، بلكه نورى است كه خداوند در قلب آن كه بخواهد، مى‏افكند.
.107 خزائن 484/.
.108 علم دينى در اين نوشتار، در دو اصطلاح به كار رفته است:
الف. علم دينى، در مقابل علم سكولار و نظر به بعد متافيزيكى و جهت غايى علم دارد. و به علمى گفته مى‏شود كه به آفريده بودن جهان استوار است. اين اصطلاح جديد است.
ب. علم دينى، به معناى علوم وابسته به دين، اين كار برد سابقه دارد و در اين جا، مراد از علم دينى، همين معناست.
.109 شرح الالهيات من كتاب الشفا، محمد مهدى نراقى‏128/.
.110 خير دانستن نظام آفرينش و عدمى دانستن شرور، مقوله فلسفى پذيرفته شده در فلسفه اسلامى است، از ابن‏سينا، تا ملاصدرا. از باب نمونه، ر.ك: التحصيل، بهمنيار، تصحيح و تعليق شهيد مرتضى مطهرى‏657/ 658، دانشگاه تهران؛ تعليقات، ابن‏سينا14/، 50؛ الحكمة المتعاليه، ج‏7/56 ـ 78؛ قبسات، ميرداماد، زير نظر مهدى محقق و چارلز آدامز415/ 416، 430 ـ 431، مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مك‏گيل.
 

منبع:www.naraqi.com